۵.۳.۸۶

گسترش سرکوب ها برای حفظ امنيت رژيم





سرکوب هر قدر بيشتر نمايش قدرت باشد, بيشتر از آن نمودار ضعف است؛ ضعفی که بايد با قدرت نمايی لاپوشانی شود. وقتی در جبهه ای سراسری هنجار و نابهنجار, قربانی مظلوم و آسيب ديده مسخ شده, مورد هجوم قرار می گيرند, معلوم می شود که رژيم از جوانب مختلف و در سطوحی متفاوت با خطر از دست دادن کنترل اجتماعی روبروست....
روشنگری: اين روزها, صحنه قدرت نمايی و تهديدات غلاظ و شداد نظاميان درجه دار و فرماندهان ريز و درشت قوای سرکوبگر انتظامی رژيم است که يکی پس از ديگری عمليات پيگيرد و سرکوب با تمرکز ويژه بر گروههای خاص اجتماعی را اعلام می کنند. حالا ديگر هيچ کس و هيچ چيز در امان نيست. از "بدحجابی" تا "آرايش موی سر مدل غربی", از حيوان دوستی و داشتن سگ تا گوش دادن به موسيقی, از ماهواره تا اينترنت, از کتاب تا وبلاگ,و... درست در حالی که جمع کردن امضا در مخالفت با سنگسار "اقدام عليه امنيت ملی" ناميده می شود و در حالی که در ميادين برخی شهرها همچنان به سبک اسلاف قرون وسطايی شان در ملا عام قطع عضو می کنند,
اخبار باصطلاح فتوحات اين زورمدران ناخلف و اصلاح ناپذير يکی پس از ديگری در رسانه های حکومتی منتشر می شود।

<<<<<<ادامــه مـطـلـب

سرکوب وحشيانه زنان






تعدادی از ماموران وي‍ژه طرح مبارزه با بدحجابی با دختران جوان درگير شدند و سعی در دستگيری آنان داشتند که با مقاومت زنان روبرو شدند. تصاوير ضرب و شتم يک مادر و دختر جوان توسط ماموران ....


گزارش زير از "کانون زنان ايرانی" در مورد درگيری نيروهای انتظامی با زنان در ميدان هفت تير بار ديگر جوهر فاشيستی طرح "امنيت اجتماعی" رژيم را برملا می کند و اين حقيقت را که هدف از اين طرح زهر چشم گرفتن از زنان, ايجاد رعب و وحشت در جامعه و پليسی و امنيتی کردن فضا به قصد عقب نشاندن جنبش های اعتراضی است به عيان نشان می دهد. رژيم اما بايد بداند که با توسل به اين وحشيگری ها قادر نيست نه ارزش های مدنی , مدرن و سکولار را در جامعه عقب براند و نه "امنيت" خود را حفظ کند, بلکه تنها نفرت برحق مردم را برمی انگيزد و انگيزه ای قوی برای گسترش مقاومت سرکوب شدگان و اتحاد و انسجام عليه استبداد و سرکوب فاشيستی فراهم می آورد. رژيم همچنين بايد بداند که پشت اين برخوردهای سرکوبگرانه قادر نخواهد شد خواست ها و مطالبات برحق گروههای مختلف مردم و بويژه زنان را به عقب براند و موج ياس و دلسردی و نااميدی ايجاد کند و تنها ضعف و زبونی و حقارت و عجز خود را به نمايش می گذارد. کانون زنان ايرانی: تذکر ماموران نيروی انتظامی به دختران جوان در مورد بدحجابی باعث درگيری در ميدان هفت تير تهران شد. روز يکشنبه صبح و عصر در پی اجرای طرح مبارزه با بدحجابی تعدادی از ماموران وي‍ژه اين طرح با دختران جوان درگير شدند. به گفته شاهدان عيني، ماموران سعی در دستگيری و بازداشت اين زنان داشتند و با مقاومت آنان چند تن از مردان حاضر در ميدان هفت تير نيز با ماموران به بحث پرداختند. يکی از مغازه داران ميدان هفت تير در اين باره گفت: "ماموران زن به سه دختر ۲۵ تا ٣۰ ساله در باره حجابشان تذکر دادند، اما اين تذکر با لحن تندی انجام گرفت که باعث برانگيختن واکنش آنها شد. يک پليس زن سعی داشت با کشيدن دست يکی از دختران سعی در سوار کردن او به ماشين داشته باشد، اما او حاضر به سوار شدن نبود. مامور مرد هم با پای خود به ساق پای زن جوان زد. اين ماجرا باعث دخالت مردم شد. اين سه زن سرانجام توسط حاضران در ميدان هفت تير از صحنه خارج شدند و با يک ماشين سمند از صحنه دور شدند." آنها در حالی سوار ماشين شدند که لباس هايشان در جريان درگيری پاره شده بود و ديگر حجابی بر سر نداشتند. يکی از رانندگان تاکسی خطی نيز در باره درگيری صبح در ميدان هفت تير گفت: "امروز صبح هم ماموران با رفتار تندی دختر جوانی را به دليل بدحجابی کشان کشان سوار خودرو نيروی انتظامی کردند و با خود بردند. فريادهای اين دختر جوان اعتراض های مردم را نيز برانگيخت." به گفته او در درگيری بعد از ظهر ميان مردم و پليس مادر و دختری که از سوی ماموران مورد ضرب و شتم قرار گرفتند در حالی که صورت خونيشان را به ماموران پليس نشان می دادند در اعتراض به اين نوع برخورد روسری خود را از سر برداشتند." گفته می شود اين مادر و دختر با موبايلشان مشغول فيلم برداری از برخورد خشن پليس با زنان بودند

۲۹.۲.۸۶

وضعیت وخیم یک دانشجوی امیرکبیر زندانی در زندان اوین


خبرنامه امیرکبیر: بنا به اخبار رسیده حال عمومی بابک زمانیان در زندان به شدت نامطلوب است. بابک زمانیان دچار ناراحتی قلبی بوده و به نظر می رسد در زندان تحت فشار شدید جسمی و روحی قرار داشته باشد. مسئولین قضایی تا به حال امکان ملاقات برای وی فراهم نیاورده اند.
بابک زمانیان روز یکشنبه اول اردیبهشت ۸۶ در حال عبور از مقابل مجتمع قضایی امور اقتصادی توسط نیروی انتظامی بازداشت می شود و پس از مشخص شدن هویتش به زندان اوین منتقل می شود.
بابک زمانیان، پیام رسان حماسه ۲۰ آذر، تاوان اعتراضات پرشور دانشجویی ۲۰ آذر پلی تکنیک را می دهد که بابک زمانیان، بیش از هر کسی در رساندن صدای اعتراض مردم ایران به گوش جهانیان نقش داشت.
پس از انتشار نشریات جعلی، توسط بسیج و مسئولین دانشگاه برای آغاز پروژه سرکوب انجمن اسلامی، روزنامه امنیتی کیهان و سایت رجانیوز وابسته به دولت در مطالبی، از اعترافات بابک زمانیان در مورد وابستگی به سازمان های خارجی و برنامه ریزی برای یک اقدام انتحاری سخن گفته بود، که می شد حدس زد، بابک زمانیان برای اعتراف تحت فشار و شکنجه شدید قرار دارد.
از آنجه که نسبت به وضعیت بابک زمانیان و سلامت وی، اعتراض بایسته ای از سوی فعالین دانشجویی و مدافعین حقوق بشر صورت نگرفته است، به نظر می رسد امکان انجام هرگونه رفتار غیرانسانی با وی در بند امنیتی ۲۰۹ زندان اوین وجود دارد
.




رژیم ولایت فقیه در اعدام جوانان هم قهرمان!!!؟ شد

رژیم ولایت فقیه در اعدام جوانان هم قهرمان!!!؟ شد

علی رغم دوحکم تعلیق مجازات، ایران پیشرو اعدام نوجوانان درجهان به شمارمی رود و این را ما فقط به همت نماینده و جانشین خدا در زمین داریم و این امور ما را به اصالت و اندیشه حکومت ملایان به رهبری ولایت فقیه آشنا تر می کند .
با خواندن این گزارش به رشد در جمهوری اسلامی در روند سرکوب پی می بریم .

ایران پیشرو اعدام نوجوانان درجهان
(قاهره، 23 سپتامبر2006)- دیده بان حقوق بشر گزارش داد که برنامه اجرای حکم اعدام این هفته دو نوجوان متخلف و تعلیق آن درآخرین دقایق، وضعیت ایران را به عنوان پیشرو اعدام نوجوانان درجهان برجسته می سازد.
درحالی که طی 5 سال گذشته 15 احکام اعدامی ازاین دست وجود داشته است، سینا پایمرد قرار بود که درتاریخ 20 سپتامبردوهفته بعد از هجدهمین سال تولد خود با اعدام به مجازات مرگ برسد. دومین نوجوان علی علیجان بود که هم اکنون 19 ساله است.
هر دو نفر زیر 18 سال مرتکب قتل شده بودند. براساس گفته های وکیل پا یمرد، دادگاهی که این حکم را برای او صادر کرد این موضوع را درنظرنگرفت که پایمرد از یک نوع اختلال روانی رنج می برد.
هردونوجوان یاد شده روز چهارشنبه با گذشت خانواده های محکومین مواجه شدند که طبق قانون مجازات اسلامی از گزینه خود مبنی بر اخذ خون بها به جای اعدام استفاده کردند.اگر گزینه خون بها تحت شرایط خاصی محقق شود، باید نوشته و به صورت رسمی تایید شود. فردی که مجرم است، برای جرمی که کرده مبلغی می پردازد و دیگر امکان ندارد به خاطر آن جرم درآینده مجازات شود. مجازات مرگ درایران در بسیاری از جرائم توسط اعدام انجام می شود.
کلاریسا بنکومو، محقق حقوق کودکان بخش خاورمیانه سازمان دیده بان حقوق بشردرهمین زمینه گفت: " اگر چه دو نوجوان دردقایق آخربا بخشش مواجه شدند اما ایران به عنوان رهبر اعدام کودکان تشخص بارزی دارد." به گفته وی " مقامات ایرانی باید این عمل نفرت انگیزرا متوقف وکناربگذارند."
وقتی یک نفر درایران به مرگ محکوم شد، از اعضای خانواده مقتول درست پیش از اجرای حکم اعدام پرسیده می شود که اگر مایل هستند می توانند متهم به مرگ را ببخشند. بخشش وعفو پایمرد زمانی صورت گرفت که به عنوان آخرین درخواست به اواجازه داده شد که نی بنوازد. براساس گزارش مطبوعات، نواختن او به شدت افرادی که درصحنه اعدام حاضر بودند، ازجمله اعضای خانواده قربانی را تحت تاثیر قرارداد.
جوان سوم، که درهنگام اعدام در اوان 20 یا 21 سالگی قرارداشت، مورد بخشش خانواده قربانی قرار نگرفت. اگرچه مشخص نیست که آیا او در زمان ارتکاب جرمی که به دان محکوم شده، زیر 18 سال بوده است .
دومعاهده اصلی حقوق بشر، کنوانسیون حقوق کودک وکنوانسیون بین المللی حقوق مدنی وسیاسی، وضع کردن مجازات اعدام را برای جرائمی که قبل از سن 18 سالگی انجام می شود، منع کرده است. ایران هر دومعاهده را به تصویب رسانده است.
ایران بیش ازهر کشوری درجهان نوجوانان متخلف را اعدام کرده است. از سال 2001 تا کنونحد اقل 14 نوجوان متخلف ازجمله حداقل یک مورد در سال جاری وهشت مورد درسال 2005، اعدام شده اند. درحدود 30 نوجوان متخلف نیز درکشور در انتظارمرگ به سر می برند.
ایالات متحده، چین وپاکستان، تنها کشورهای دیگری درجهان هستند که نوجوانان متخلف را از سال 2001 به این سو اعدام کرده اند. پاکستان، دست اندر کار دو اعدام از این دست بوده است از جمله یکی درسال جاری. چین دو نوجوان متخلف را اعدام کرد وپنج نوجوان نیز درطی این مدت وپیش از زمانی که دادگاه عالی درآمریکا تصدیق کند که مجازات مرگ برای افراد زیر 18سال برخلاف قانون اساسی کشوراست، درایالات متحده به مجازات مرگ رسیدند.
پنج سال است که پارلمان ایران قوانین ومقرراتی را برای جلوگیری از اعدام نوجوانان زیر هجده سال مطرح کرده است. دیده بان حقوق بشر که مخالف مجازات مرگ درهرشرایطی است، از رهبران ایران خواسته است که از این اصلاحات حمایت کنند
.

۲۴.۲.۸۶

آیات جنایی تازینامه

با تشکر از تـار نـمـای افــشا




يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلِيَجِدُواْ فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ


ای کسانیکه ایمان آورده اید، کافرانی که نزد شمایند را بکشید! تا در شما درشتی و شدت را بیابند. و بدانید که خداوند با پرهیزکاران است!



اسلامگرایان همواره در طول تاریخ توسط انسانگرایان و خردگرایان محکوم به زن ستیزی و زیر پا گذاشتن حقوق مسلم زنان شده اند. در این برگ نشان داده خواهد شد که در بسیاری از موارد این زن ستیزی اسلامگرایان برخاسته از آموزه های زن ستیزانه قرآنشان است
<<<<<< ادامــه مـطلـب



إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِآيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُواْ الْعَذَابَ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا.
آنان را که به آيات ما کافر شدند به آتش خواهيم افکند هر گاه پوست تنشان بپزد پوستی ديگرشان دهيم ، تا عذاب خدا را بچشند خدا پيروزمند وحکيم است.

<<<<<< ادامــه مـطلـب

چرا روح وجود ندارد؟

با تشکر از تـار نـمـای افــشا

مسئله وجود روح از مسائل بسیار اساسی در میان باورهای دینی و همچنین از کهن ترین باورهای انسانی است که در میان بسیاری از ملل رایج بوده و هنوز هم رایج است. بسیاری از دین خویان اعتقاد دارند حیات آنها تنها محدود به جسم آنها نمیشود و هر انسانی علاوه بر وجود مادی خود وجودی فرا مادی نیز دارد که به آن روح گفته میشود. بر اساس باورهای اسلامی این روح در هنگامی که انسان خلق میشود به بدن او وارد میشود و بعد از مرگ او از بدن خارج میشود. این در حالی است که انقلاب علمی که در تاریخ بشر شکل گرفت تمام مفاهیم ماوراء طبیعی را از دنیای علم بیرون انداخت و به همین دلیل چیزی به نام روح در هیچ یک از رشته های علمی امروز به رسمیت شناخته نمیشود. از آنجا که زیر سوال رفتن روح باعث به زیر سوال رفتن بسیاری از باورهای دینی میشود و از آنجا که وجود روح باعث میشود افراد زیادی به وجود "دنیایی فراتر" از دنیای حقیقی که روبروی ما است میشود و از آنجا که مسئله وجود روح همواره از خداناباوران و خردگرایان پرسش میشود، شایسته است که پیرامون آن توضیحاتی داده شود
<<<<<< ادامــه مـطلـب

۱۵.۲.۸۶

اخراج افغانیها

ايران سالهاست با بدترين شيوهاي غير انساني از طرف دولت و کارفرمايان استثمار ميشوند و حرمت انساني آنها لگد مال ميشود. اين مهاجرين همسرنوشتان ما هستند. مهاجريني که ناخواسته و بر خلاف ميل باطني خود آلت دست سياستهاي حاکمان خود شده و براي فرار از جنگ و کشتار به ايران پناه آورده اند و در ايران هم گرفتار دولتي فاشيست ، نژاد پرست و ضد انساني گرديده اند . کسي نيست به داد اين قشر زحمتکش برسد، و دفاعي نمايد. هر روزه شاهد کشته شدن چند کارگر افغاني در محل کار هستيم. ولي کسي اهميت نميدهد که چرا کشته شدند چون داراي هيچ گونه حق و حقوقي نميباشند. در کشور ايران که صداي مهرپروري و عدالت خواهي حاکمانش گوش همه را کر کرده است وضعيت مهاجرين افغاني تکان دهنده و به يک تراژدي تبديل شده است. از سال گذشته که روند اخراج مهاجرين افغاني شدت پيدا کرده است، نيروي انتظامي با همکاري شهرداري، وزارت کار و وزارت کشور يورش وسيع و سازمانيافته اي را بر عليه اين انسانهاي زحمتکش شروع کرده اند. در خيابان، محل کار و يا خانه، فرقي نميکند که کجا باشند فوري دستگير ميشوند و بعد از بيست و چهار ساعت در اردوگاهي که به اين منظور در مناطق مختلف تهيه شده است، نگهداري ميشوند و و بعدا ديپورت ميشوند. در اين ميان فرقي نميکند که افغاني دستگير شده زن و بچه دارد، مجرد است، آيا با صاحب کارش تسويه حساب نموده است و يا کارت اقامت دارد فرقي نميکند مهم اين است که افغاني باشند و انها را ديپورت نمايند در حال حاضر تعداد زيادي از افغاني هاي که دستگير و ديپورت شده اند زن و بچه هاي انها در ايران زندگي بسيار سختي را دارند در اردوگاه هاي که ذکر شد با تحقير و ضرب و شتم روبرو ميشوند پول و هر چي که بدرد بخور باشد را از انها ميگيرند و با وضعي بسيار غير انساني روانه افغانستان ميشوند. در روز جهاني کارگر کارگران سراسر جهان با شعار کارگران جهان متحد شويد و شعار همبستگي بين المللي اين روز را به روز اعلام کيفر خواست جهاني طبقه کارگر بر عليه نظام سرمايه داري تبديل ميکنند اما در کنار گوشمان و جلوي چشمان ما کارگران افغاني را با غير انساني ترين شيوه اخراج و سرکوب ميکنند و ما همچنان نظاره گر اين تراژدي هستيم، در حالي که بايد اعتراض به اخراج کارگران افغاني جز مطالبات ما در اين روز ميبود. کارگران و مردم آزاديخواه ايران بايد به اين مسئله غير انساني اعتراض کنند و مانع اخراج مهاجرين افغاني بشوند. اکثر افغاني هاي ساکن ايران بيشتر از بيست سال است که در ايران با کمترين دستمزد سخت ترين و شاق ترين کار را انجام داده اند و توقعي به غير از اينکه اجازه کار کردن در ايران را داشته باشند نداشته اند. در حالي که اين ابتدائي ترين حق هر انساني است که کار و زندگي نمايد. رژيم جمهوري اسلامي که با اجراي سياستهاي جنگ طلبانه و غير انساني به غير از خفقان، سرکوب، کشتار، تورم و گراني چيزي براي مردم به ارمغان نياورده است سعي دارد مشکل بيکاري و فقر را به گردن مهاجرين افغاني بياندازد تا براي مدتي صداي اعتراض مردم را به اين بهانه خاموش نمايد، در حالي که نه تنها مردم بلکه خود جمهوري اسلامي ايران به خوبي آگاه است که با اخراج کردن افغاني هاي ساکن در ايران مشکل بيکاري برطرف نميشود و اين مشکل را بايد در اجراي سياستهاي غلط خودشان جستجو نمايند. دوستان بايد به هر شيوه ممکن مانع اخراج مهاجرين افغاني بشويم بايد کودکان انها را همانند کودکان خودمان در مدرسه و کلاس درس ببينيم نه اينکه شاهد اخراج کودکان افغاني تنها به بهانه خارجي بودن باشيم يک لحظه خودمان را جاي آنها بگذاريم و فکر کنيم که اگر ما از ايران مجبور به مهاجرت به افغانستان ميشديم آيا سزاور چنين رفتاري بوديم. نهادهاي حقوق انسان، نهادهاي مدافع حقوق کودکان و زنان و تشکلهاي کارگري و دانشجوئي و همه انسانهاي آزاديخواه در اينباره مسئول هستند و بايد براي جلوگيري از اخراج افغانهاي ساکن در ايران تدبيري بينديشند و به اين روند اخراج اعتراض نمايند. با آگاه گري و ايجاد بستر فرهنگي مناسب ديد مردم را که با افکار ضد انساني و سمي ناسيوناليستي رژيم نسبت به افغاني ها در بين مردم ترويج شده است را زدوده و همه مردم يک صدا به اين مسئله اعتراض نمايند. انسانيت مهم است ، نه زبان و مليت!