۱۰.۲.۸۸

یک سوم ایرانیان زیر خط مطلق فقر


رانده شدن نزدیک یک سوم ایرانیان به زیر خط فقر مطلق در حالی رخ داده است که بر اساس آمارهای رسمی منتشر شده از سوی سازمان اوپک در سال 2007 دولت محمود احمدی‌نژاد با متوسط درآمد نفتی بالغ بر 62 میلیارد درسال طی سال‌های 2006 و 2007 میلادی بیشترین سهم درآمدهای نفتی (تنها از محل صادرات نفت خام) بین تمام دولت‌های پس از انقلاب اسلامی از آن خود کرده است.
تدوینگر نقشه جغرافیایی خط فقر در کشور، خط فقر مطلق كشوری در سال 83 را 238 هزار تومان، 84، 283 هزار تومان، 85، 325 هزار تومان و در سال 86 نيز 405 هزار تومان برشمرد و با اعلام اين كه خط فقر مطلق شهر تهران هم، در سال 86 ، حداقل 770 تا 780 هزار تومان بوده است، گفت: خط فقر مطلق استان تهران نيز در سال 83 ، 400 هزار تومان، 84 ، 480 هزار تومان، 85 ، 560 هزار تومان و سال 86 ، 650 هزار تومان و اين ارقام بيانگر رشد سالانه 18 درصدی خط فقر در كشور است.حسین راغفر با اشاره به ميزان افزايش درصد جمعيت زير خط فقر مطلق در سال های گذشته به هم میهن می گوید: در سال 83، 25/3 درصد، سال 84، 27/4 درصد، سال 85 ، 29درصد و سال 86، 31/3 درصد جمعيت كشور زيرخط فقر مطلق بسرمی بردند.برگرفته از سایت پژواک یاران

11 ارديبهشت ، اول ماه مه روز جهانی کارگر


اول ماه مه بيش از پيش با سرکوب کارگران کشور درآميخته و اعتراضات کارگری در اين روز با احکام ظالمانه شلاق و زندان و شکنجه فعالين کارگری از سوی رژيم پاسخ گرفته است। در همین ارتباط جلب حمايت و همبستگی جهانی با مبارزات کارگران و مزد و حقوق بگيران کشور از اهميت حياتی برخوردار است و هر چه وسيع تر, سازمان يافته تر و پايدارتر شود, به همان ميزان در کندتر کردن تيغ سرکوب رژيم عليه فعالين کارگری در داخل کشور می تواند موثر واقع شود।11 ارديبهشت اول ماه مه روز جهانی کارگر است। اين روز در ايران هميشه با حساسيت مضاعفی از سوی رژيم روبرو بوده است। بويژه از زمانی که فريب کارگران و جلوگيری از ايجاد تشکل های مستقل کارگری از طريق نهادهای شبه کارگری وابسته به حکومت رنگ باخت, اول ماه مه بيش از پيش با سرکوب کارگران کشور درآميخته و اعتراضات کارگری در اين روز با احکام ظالمانه شلاق و زندان و شکنجه فعالين کارگری از سوی رژيم پاسخ گرفته است. امسال روز جهانی کارگر در حالی فرا می رسد که کارگران بيش از هر زمان زير فشار طاقت فرسای تورم و گرانی قرار دارند, حداقل دستمزدها حتی کفاف ضروری ترين مايجتاج زندگی خانوارهای کارگری را نمی دهد. بيش از 80 درصد نيروی کار کشور رسما از هيچ گونه امنيت شغلی برخوردار نيست و قراردادهای موقت مانند شمشيری بر سر کارگران آويزان است تا در شرايطی که ميليونها جوان بيکارند, رقابت بيرحمانه بر سر کار حداکثر استثمار و بهره کشی سرمايه داران را از کارگران تضمين کند. برنامه های اقتصادی گروهبندی های مختلف رژيم که اکنون بر سر رياست جمهوری با هم رقابت می کنند, هيچ چيز جز ادامه فلاکت و بی حقی برای کارگران کشور در بر ندارند. تفاوت شان فقط در آهنگ تهاجم به سطح معيشت کارگران است و همه در اجرای برنامه فاجعه بار شوک تراپی توافق نظر دارند. سه دهه چاپيدند و غارت کردند و حاصل آن امروز فروپاشی زير ساختی اقتصاد کشور است که جاده ها را به قتل گاه و بهره وری شبکه های آب و فاضلاب و برق را به شدت کاهش داده و سالانه ميلياردها دلار به مردم ضرر می زند. محروميت از خدمات بهداشت و درمان بشدت افزايش يافته است و بيماری به وسيله ای برای پرتاب شدن به زير خط فقر تبديل شده است. نظام آموزشی با بحرانی همه جانبه روبه روست و رژيم با اوليت قائل شدن به برنامه های هسته ای و تسليحاتی و کاهش از بودجه آموزش و پرورش, همچنان در برابر خواست ها و مطالبات معلمان و کارکنان آموزش و پرروش و اجرای کامل "قانون مديريت خدمات کشوری" مقاومت می کند. هيچ چشم اندازی برای بهبود وضع معيشتی وجود ندارد و برای کارگران, معلمان, پرستاران و همه مزدوحقوق بگيران کشور واقعا هيچ راهی جز اعتراض, اعتصاب, و تشکل يابی برای برخورداری از حداقل های يک زندگی قابل تحمل باقی نمانده است. درک تجربی همين واقعيت است که به تدريج بخش هايی از کارگران را هر چه بيشتر متقاعد می کند که بدون متشکل شدن در تشکل های مستقل خود هيچ راهی برای جلوگيری از بدتر شدن وضع معيشتی خويش ندارند. اگر چه کاملا روشن است که شکل ها و درجات مختلف سامان يابی کارگران آن هم زير تيغ رژيم سرکوبگری که بيش از هر چيز از تشکل مستقل کارگران و زحمتکشان کشور وحشت دارد و با همه ابزار خود به سرکوب آن رو آورده, نتايج و پيامدهای يکسانی ندارند؛ با اين حال ترجيح شکل يا شکل هايی از سازمان يابی بر شکل يا شکل هايی ديگر در ميان فعالين کارگری نبايد به وسيله ای برای جلوگيری از ابتکار مستقيم خود کارگران تبديل شود و قطعا مخرب است اگر به تضعيف همبستگی طبقاتی و ايجاد نفاق در ميان کارگران بيانجامد. گفتن ندارد که در شرايطی که طبقه کارگر زير فشار گرانی و تورم و خطر دائمی اخراج و شرايط طاقت فرسای کار و دستمزدهای ناچيز به اعتراض, اعتصاب و ايجاد نهادهای مستقل خويش رو آورده و متقابلا رژيم سرکوب اعتراضات کارگری و پيگرد فعالين کارگری را شدت داده است, گسترش حمايت از مبارزات کارگران ايران و بازتاب اخبار سرکوب ها و اعتراضات کارگران در خارج از کشور, همچنين جلب حمايت و همبستگی جهانی با مبارزات کارگران و مزد و حقوق بگيران کشور از اهميت حياتی برخوردار است و هر چه وسيع تر, سازمان يافته تر و پايدارتر شود, به همان ميزان در کندتر کردن تيغ سرکوب رژيم عليه فعالين کارگری در داخل کشور می تواند موثر واقع شود.

منبع: سایت روشنگری



۷.۲.۸۸

روزانه بین 90 تا 100 نفر در تهران اقدام به خودکشی می کنند



برخی آمار نشان می دهد که روزانه بین 90 تا 100 نفر در تهران اقدام به خودکشی می کنند। ناکامی ها و فشارها سبب سرخوردگی امیال و افسردگی شده، تفاهم را درحوزۀ مدنی، چه در خانواده و چه در جامعه کم می کند و خشونت به بار می آورد. تنش و خشونت، ازخانواده به اجتماع منتقل می شود و باز می چرخد و به خانواده باز می گردد. گستردگی بحران اقتصادی و افزایش بیکاری، بار روانی سنگینی برای مردمی که روزانه با مشکلات بسیاری برای گذران زندگی درگیرند، به بار آورده است. ایران نیز از این موج مبری نیست. درعین حال که ویژگی های جامعۀ ایران نیز بر معضل اقتصادی می افزاید. بحران اجتماعی نظیر مشکلات مسکن و بیکاری و عوامل فرهنگی، دینی و سیاسی مسائلی هستند که هریک برخورد و توجه ویژه ای را می طلبند. داور شیخاوندی، جامعه شناس و استاد دانشگاه در تهران، مشکل بیکاری و تبعات شهرنشینی را عامل ایجاد انواع افسردگی ها بخصوص در بین جوانان و زنان می داند. او می افزاید، برخی آمار نشان می دهد که روزانه بین 90 تا 100 نفر در تهران اقدام به خودکشی می کنند. این رقم کسانی را در بر می گیرد که تنها به بیمارستان لقمان الدوله مراجعه می کنند. از بقیه، آمار درستی در دست نیست و خوشبختانه تعداد زیادی از آنان از مرگ نجات پیدا می کنند.به نظر این جامعه شناس، مهاجرانی که از شهرستان ها به شهرهای بزرگ مهاجرت کرده اند و یا حتی غیر مهاجران، در این شهرها دچار بحران هویت می شوند و همین آنها را تحت فشار قرار می دهد و باعث می شود که شهرهای بزرگ به مرکز برخوردها و چالش های مردم تبدیل بشود.درآمد کم و کار زیاد، خستگی انسانها وبحران هویت همراه با مشکلات فرهنگی، مردم تحت فشار را به جان هم می اندازد. در بیان این امر وی به افزایش 10 تا 15 درصدی جرایم اشاره می کند.در پاسخ به دوگانگی رفتار جوانان و تأثیر این رفتار بر ناهنجاری های شخصیتی آنان، داور شیخاوندی می گوید، در جامعۀ ایران نه تنها دوگانگی که چندگانگی رفتاری وجود دارد، از آن جمله به اختلاف میان نسل ها اشاره می رود. به این معنی که جوانان و دختران با دارا بودن میزان تحصیلات بالا از پدران و شوهران خود فاصله می گیرند. گروه اول پیشرفته و مدرن و گروه دوم، سنتی باقی می مانند و نمی توانند با اتوریتۀ سابق نسل جدید را تحت کنترل خود درآورند. تنش در خانواده به اجتماع منتقل می شود و باز می چرخد و به خانواده باز می گردد.و اما زنان در این میان وضعیت ویژه ای دارند و تحت فشار مضاعف خانواده و جامعه هستند. داور شیخاوندی به میزان خانه ماندن زنان و مجرد ماندن آنان اشاره می کند و بر این باور است که با بالا رفتن سن ازدواج، مشکل همسر یابی و کار یابی هم بر مشکلات زنان می افزاید. آنان که در خانۀ پدر و شوهر در کنترل مردان و دچار محدودیت هستن، دچار افسردگی بیشتری می شوند. ضمن اینکه امکانات کاری برای آنان کمتر است و معمولاً در شبکه های خانوادگی می توانند به کار مشغول شوند. و درنهایت، ناکامی ها و فشارها سبب سرخوردگی امیال و افسردگی شده، تفاهم را درحوزۀ مدنی، چه در خانواده و چه در جامعه کم می کند و خشونت به بار می آورد.

منبع: سایت رادیو فرانسه، لیدا پرچمی
تاریخ انتشار مقاله 17/04/2009