اول ماه مه بيش از پيش با سرکوب کارگران کشور درآميخته و اعتراضات کارگری در اين روز با احکام ظالمانه شلاق و زندان و شکنجه فعالين کارگری از سوی رژيم پاسخ گرفته است। در همین ارتباط جلب حمايت و همبستگی جهانی با مبارزات کارگران و مزد و حقوق بگيران کشور از اهميت حياتی برخوردار است و هر چه وسيع تر, سازمان يافته تر و پايدارتر شود, به همان ميزان در کندتر کردن تيغ سرکوب رژيم عليه فعالين کارگری در داخل کشور می تواند موثر واقع شود।11 ارديبهشت اول ماه مه روز جهانی کارگر است। اين روز در ايران هميشه با حساسيت مضاعفی از سوی رژيم روبرو بوده است। بويژه از زمانی که فريب کارگران و جلوگيری از ايجاد تشکل های مستقل کارگری از طريق نهادهای شبه کارگری وابسته به حکومت رنگ باخت, اول ماه مه بيش از پيش با سرکوب کارگران کشور درآميخته و اعتراضات کارگری در اين روز با احکام ظالمانه شلاق و زندان و شکنجه فعالين کارگری از سوی رژيم پاسخ گرفته است. امسال روز جهانی کارگر در حالی فرا می رسد که کارگران بيش از هر زمان زير فشار طاقت فرسای تورم و گرانی قرار دارند, حداقل دستمزدها حتی کفاف ضروری ترين مايجتاج زندگی خانوارهای کارگری را نمی دهد. بيش از 80 درصد نيروی کار کشور رسما از هيچ گونه امنيت شغلی برخوردار نيست و قراردادهای موقت مانند شمشيری بر سر کارگران آويزان است تا در شرايطی که ميليونها جوان بيکارند, رقابت بيرحمانه بر سر کار حداکثر استثمار و بهره کشی سرمايه داران را از کارگران تضمين کند. برنامه های اقتصادی گروهبندی های مختلف رژيم که اکنون بر سر رياست جمهوری با هم رقابت می کنند, هيچ چيز جز ادامه فلاکت و بی حقی برای کارگران کشور در بر ندارند. تفاوت شان فقط در آهنگ تهاجم به سطح معيشت کارگران است و همه در اجرای برنامه فاجعه بار شوک تراپی توافق نظر دارند. سه دهه چاپيدند و غارت کردند و حاصل آن امروز فروپاشی زير ساختی اقتصاد کشور است که جاده ها را به قتل گاه و بهره وری شبکه های آب و فاضلاب و برق را به شدت کاهش داده و سالانه ميلياردها دلار به مردم ضرر می زند. محروميت از خدمات بهداشت و درمان بشدت افزايش يافته است و بيماری به وسيله ای برای پرتاب شدن به زير خط فقر تبديل شده است. نظام آموزشی با بحرانی همه جانبه روبه روست و رژيم با اوليت قائل شدن به برنامه های هسته ای و تسليحاتی و کاهش از بودجه آموزش و پرورش, همچنان در برابر خواست ها و مطالبات معلمان و کارکنان آموزش و پرروش و اجرای کامل "قانون مديريت خدمات کشوری" مقاومت می کند. هيچ چشم اندازی برای بهبود وضع معيشتی وجود ندارد و برای کارگران, معلمان, پرستاران و همه مزدوحقوق بگيران کشور واقعا هيچ راهی جز اعتراض, اعتصاب, و تشکل يابی برای برخورداری از حداقل های يک زندگی قابل تحمل باقی نمانده است. درک تجربی همين واقعيت است که به تدريج بخش هايی از کارگران را هر چه بيشتر متقاعد می کند که بدون متشکل شدن در تشکل های مستقل خود هيچ راهی برای جلوگيری از بدتر شدن وضع معيشتی خويش ندارند. اگر چه کاملا روشن است که شکل ها و درجات مختلف سامان يابی کارگران آن هم زير تيغ رژيم سرکوبگری که بيش از هر چيز از تشکل مستقل کارگران و زحمتکشان کشور وحشت دارد و با همه ابزار خود به سرکوب آن رو آورده, نتايج و پيامدهای يکسانی ندارند؛ با اين حال ترجيح شکل يا شکل هايی از سازمان يابی بر شکل يا شکل هايی ديگر در ميان فعالين کارگری نبايد به وسيله ای برای جلوگيری از ابتکار مستقيم خود کارگران تبديل شود و قطعا مخرب است اگر به تضعيف همبستگی طبقاتی و ايجاد نفاق در ميان کارگران بيانجامد. گفتن ندارد که در شرايطی که طبقه کارگر زير فشار گرانی و تورم و خطر دائمی اخراج و شرايط طاقت فرسای کار و دستمزدهای ناچيز به اعتراض, اعتصاب و ايجاد نهادهای مستقل خويش رو آورده و متقابلا رژيم سرکوب اعتراضات کارگری و پيگرد فعالين کارگری را شدت داده است, گسترش حمايت از مبارزات کارگران ايران و بازتاب اخبار سرکوب ها و اعتراضات کارگران در خارج از کشور, همچنين جلب حمايت و همبستگی جهانی با مبارزات کارگران و مزد و حقوق بگيران کشور از اهميت حياتی برخوردار است و هر چه وسيع تر, سازمان يافته تر و پايدارتر شود, به همان ميزان در کندتر کردن تيغ سرکوب رژيم عليه فعالين کارگری در داخل کشور می تواند موثر واقع شود.
منبع: سایت روشنگری