۲۲.۱۰.۸۶

آغاز تحولی جدید


بیست و هفت سال از انقلاب ایران میگذرد. انقلابی که صد سال کشور را به عقب برگرداند. به راستی بر ما چه گذشت بیست و هفت سال دگرگونی شاید بله یا خیر. اما از این زمان که بگذریم و خاطرات بیست و هفت ساله انقلاب ایران را ورق بزنیم شاهد شاهکارهایی میشویم که مو رابر بدن انسان راست میکند...
با رفتن شاه از ایران پدیده ایی بنام خمینی گرایی بوجود آمد بتی که مردم نشناخته ستایشش میکردند. با شروع جنگ در ایران خون خواری این بت محبوب شکوفا کرد. او فقط خود را دوست داشت و بفکر انتقام بود. به همین خاطر خمینی تمام احزاب فعال سیاسی که در روند انقلاب نقش بسزایی در روی کار آمدن خمینی را داشتند با حس زنگ خطری یک به یک ازجلوی پا برداشت. تمامی این اقدامات از قبل محاسبه و روی آن کار شده بود...
خمینی با فرمانی تاریخی سپاه پاسداران را تشکیل داد که به رویایی که از قبل در سر داشت برسد البته فقط بخاطر سرکوب مردم و سیاسیون داخل کشور. او فقط تشنه خون ریزی بود و بس. با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب... وزارت اطلاعات... مجلس خبرگان و غیره قدرت او را به هیولایی تبدیل کرد که در شاهنامه فردوسی بنام ( اکوان دیو مشهور است) دستگیریها آغازگردید و زندانها مملو ازافرادی شد که زندگی خود را وقف آزادی ایران کرده بودند و بر ضد خمینی خون خوار مبارزه می کردند و اما چه بر سر زنان و مردانی که در زندانها اسیر این جلادان حکومتی بود آمد. با اقدام به شروع شکنجه و تجاوز به دختران و زنان آزاده ایرانی در سیاه چالهای مخوف حکومت خمینی قوت تازهایی در وجودش احساس کرد و با حکم تاریخی او در تابستانی گرم و داغ دسته دسته از فرزندان عزیز میهن را به بیدادگاهای مرگ کشاند و خون پاکشان را برزمین جاری کرد. هر قشری که دم از آزادی و دموکراسی و یا مخالفت با حکومت را میزد از دیدگاه او منافق و محارب با خدا بود یا باید توبه میکرد و یا باید بدستور او که جانشین خداوند در روی زمین بوداعدام میشد. این حکم شرعی بود و هیچ راه برگشتی را به همراه نداشت.
چه پدران و مادرانی که داغ فرزندان عزیز خود را دیداند که در بیدادگاههای خمینی جلاداعدم شدند. خمینی آنها را سیاه پوش کرد و حتی اجازه نداد که آنها بخاطراز دست دادن عزیزانشان مجلس ختم بگیرند. خانوادههای بسیاری به خاطر غم از دست دادن عزیزانشان بجای اشک از چشمانشان سیلاب خون جاری بود. این بت آغشته بخون قبرستانها را از پیکر شریف ترین انسانها که فقط جرمشان برای رهایی از بند دیکتاتوری قرن خمینی ستمگر بود آباد کرد. خمینی از نوشیدن جامهای خون پاکترین انسانها که بدست کثیفش ریخته شده بود سرمست و سر کیف بود. خمینی عاقبت به درک واصل گردید و با کوله باری از اعدام و خون ریزی و جنایت که تاریخ در موردش قضاوت خواهد کرد در جایگاه دوزخیان قرار گرفت. او با مرگش دل داغ دیده پدران و مادران را کمی تسلی بخشید اما باید منتظر دادگاه عدل الهی باشد.
واقعاً بر ما چه گذشت؟
از خمینی چه باقی ماند؟ بت کرده ایی در نزدیکی بهشت زهرا که با دیدن آن منظره شوم و سیاه بیاد عزیزانی می افتی که جان خود را فقط در راه آزادی فدا کردند. جایگاهت گنبدی دارد طلایی که از جاری شدن خونهای فرزندان عزیز ایرانی ساخته شده است.جانشینانت باید جواب این همه جنایت را در آینده ایی نه چندان دور پس بدهند. طلوع آزادی نزدیک است بر ما چه گذشت؟

خط فقر در ایران ۱۳ درصد افزایش یافته است



در حالیکه چندی پیش وزیر رفاه ایران اعلام کرده بود در این کشور 'جمعیت زیر خط فقر مطلق وجود ندارد'، یک نماینده مجلس ایران گفته شمار افرادی که زیر خط فقر زندگی می کنند، در ایران ۱۳ درصد افزایش یافته است.
خبرگزاری نیمه رسمی فارس به نقل از موثی الرضا ثروتی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس ایران، نوشته که در حال حاضر حدود ۱۲ میلیون نفر در ایران زیر خط فقر هستند و برای ۲ میلیون ایرانی این خط فقر مطلق است.
به باور برخی ناظربا لحاظ کردن عدم افزایش مستمری مدد جویان و نرخ سالانه تورم پیش بینی شده شاید، تعداد افراد زیر خط فقر بیش از این باشد.
بر اساس اعلام وزارت رفاه خط فقر در شهر تهران برای یک خانواده چهار نفری ۴۰۰ هزار تومان و در شهرهای دیگر ۳۰۰ هزار تومان تعیین شده است. این در حالی است که حداقل دستمزد یک کارگر غیرمتخصص حدود ۱۸۰ هزار تومان در ماه است.

به گفته اقای ثروتی مستمری مدد جویان تحت پوشش نهادهای حمایتی متناسب با افزایش هزینه ها اضافه نشده است. بنا به گزارش ها، در حال حاضر یک خانواده پنج نفری تحت پوشش کمیته امداد فقط ۵۴ هزار توان دریافت می کنند که کفاف زندگی آنها را نمی دهد.
با توجه به اینکه تعداد زیادی از کارمندان دولت ایران هم کمتر از ۳۰۰ هزار تومان در ماه دریافت می کنند، می توان گفت کسر قابل توجهی


قتل و جنایات رژیم آخوندی در بلوچستان همچنان ادامه دارد



قتل و جنایات رژیم آخوندی در بلوچستان همچنان ادامه داردآقای عبدالله شه بخش كه در محور زابل ؛ زاهدان بدست نیروهای رژیم كشته شد ، حكومت اعلام كرد وی شرور سابقه داري بوده است که در درگيري كشته شده و مقادیری اسلحه نیزاز اوبر جای مانده بود نیزضبط شده است و تعدادي هم ازافراد همراه وی را هم دستگير كرده اند ، به طور كامل اين مسئله به شكل عنوان شده دروغ محض بوده است ।
قضیه از این قرار بوده كه يك فرد زابلي كه با عبدالله دوست بوده به موبايلش زنگ مي زند و مي گويد كه با تو كاری فوري دارم و بايد تو را ببينم ، عبدالله از سر دوستی به او مي گويد اگر پولي چيزي لازم داري من برايت مي فرستم و اگر دعوائي هم كرده اي بچه ها را براي كمكت مي فرستم ولي خودم كار دارم و نمی توانم بیایم اما دوست زابلي او اصرار مي كند كه نه خودت را شخصا كار دارم وبايد حتما ببينمت واصرار زياد او باعث مي شود تا مرحوم عبدالله قبول كند .آنها در يك پاركينگ بين راهي در مسير جاده زابل زاهدان قرار ديدار مي گذارند.
( البته ناگفته نماند كه رفيق زابلي مرحوم عبدالله شه بخش ازافراد نيروهاي مرصاد هم بوده است ) كه عبدالله بهمراه راننده اش ويكي از بستگان نزديكش بر سر قرار مي رود . راننده عبداله مي گويد تا شما كارتان تمام مي شود من مي روم بنزين بزنم و عبداله و دوست همراهش كمي پائين تر از پاركينگ سر قرارگاه مي روند ، مي بينند كه آن فرد زابلي با شخص ديگری كه صورتش کاملا بسته است منتظرشان هستند .
عبدالله بخاطر حس اعتماد به دوست زابلی خود ، به دوست همراهش مي گويد تو نيا من ميروم و بر می گردم و بسوی آنها راه مي افتد وقتي که به آنها نزدیک می شود ، در یک لحظه صداي رگبارگلوله بلند مي شود . همراه عبدالله که منتظر باز گشت وی بوده است با شنیدن صدای رگبار گلوله ، متوجه اصابت گلوله ها به او و در خون غلطیدن وی می شود . فرد مذبور با مشاهده اوضاع راه فرارر را بر قرار ترجیح می دهد وخودش را به جاده مي رساند در همین حال راننده عبداله با ماشین فرا می رسد و هر دو به این صورت از مهلکه جان سالم بدر می برند.
آنها در حین فرار با ماشین ، متوجه می شوند كه تعداد 30 تا 40 نفر مامور از پشت تپه ها كه قبلا آنجا مخفی شده بودند به سمت جنازه در حرکت هستند . بدین طریق مشخص مي شود كه اين يك نقشه برنامه ريزي شده بوده که متعاقب قتل عبداله باین شیوه ، نيروي انتظامي واطلاعات اعلام مي كنند كه يكي از سركردگان اشرار را به همراه تعدادي از نيروهاش در درگيري كشته ودستگير نموده اند ومقاديري اسلحه ومهمات در درگيري از آنها كشف و ضبط نموده اند . متاسفانه بعلت دروغ پردازیهای رژیم و عوامل سرکوبگرش ، حقایق به مردم وارونه گذارش می شود و رژیم جنایات خود را دربلوچستان تحت نام امنیت وثبات برای مردم بلوچ ! به شیوه های غیرانسانی وبلوچ ستیزی همچنان ادامه می دهد.